تو ای پری کجایی؟
که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمی گشـایی .......... ادامه
ادامه مطلب ...
دوستت دارم
؟؟؟
آخه:
آنقدر خوبی که در یک لحظه عاشقت شدم ، عشق را با تمام وجود احساس کردم و اسیر قلب وفادارت شدم .......
ادامه .......بخون.
مــه روی تــو شب مـــوی تـــو گل بــوی تــو دارد
گلـــــزار جهــــــان خـــــرمـــــی از روی تــــو دارد
....................... ادامه
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آب
ماه را می شود از حافظه
ی آب گرفت؟
!
امتداد فاصله ..... از
اعتبار عاطفه نمی کاهد ..... !
همیشه هستی ..... همین حوالی ......
توی دل ------------------------------- م !!!
کاش میشد اشک را تهدید کرد
کاش میشد فرصت لبخند را تمدید کرد کاش میشد در غروب لحظه ها لحظه ی "دیدار" را تجدید کرد
ماه من غصه نخور زندگی جزرومد داره
دنیامون یه عالمه ادم خوب و بد
داره
ماه من غصه نخور همه که دشمن
نمیشن
همه که پر ترک مثل من و تو
نمیشن
ماه من غصه نخور مثل ماها
فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش
بمونه
ماه من غصه نخور گریه پناه
ادماس
تروتازه موندن گلها مال اشک
شبنماست
ماه من غصه نخور زندگی بی غم
نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه ادم نمیشه
ماه من غصه نخور خیلی ها تنهان
مثل تو
خیلی ها با زخمای زندگی اشنان
مثل تو
ماه من غصه نخور زندگی خوب
داره واسش
خدا رو چه دیدی شاید فردامون
باشه بهشت
ماه من غصه نخور زندگی بی غم
نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه ادم
نمیشه
ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار
به خدا
ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﻤﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﻢ ,
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ
ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﺩﺍﻏﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ
..!
ﺷﮑﺎﮐﻤﻮﻥ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ؛
ﺑﺪ ﺩﻝ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﺑﺪ ﺧُﻠﻘﯽ ﻣﯽ
ﮐﻨﯿﻢ
ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ؛
ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ
ﻣﯿﺸﻪ
ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺩﺗﺮ ﻣﯿﺸﯿﻢ …
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﺶ
ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺗﺮﺱِ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻪ ﻫﺎﺍﺍ…
مرد هم قلـــ♥ــب دارد....
فقط
صدایش..یواش تر از صدای قلب یک زن است.... ادامه
ادامه مطلب ...
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ
شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم
سراغ ِ خودت .. احوال مهتابیت
چطور است ؟!
چه خبــر از
تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از
تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از
تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده
انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم
بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است
!
راستی ، باز
هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ،
تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت
خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود ….
هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد
!
تو فقط ماه
من بمون و باش ! ماه من
!
می دونم
آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب
مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم
مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن
های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه
بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون
تو یه کنج غربت میمیرم
می دونم با
رفتنت آرزوهام سراب میشه
می دونی ..
ما “”مـــرد”" هستیم!
دستــــانمان از تو زِبرتر و پهن تر است!
صورتمان ته ریشى دارد!
گاهی دلگیراز بی وفایی ها ، اما دلمان دریــــاست!
جـــاىِ گریـــــه کردن به بالکن میرویم و سیـــــگار دود میــــکنیم!
ما با
همــــان دستان پهن و زبرتو را نوازش میکنیم!
دریایی از گرفتاری هم
باشیم ،ولی..
با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسیم ونوازشت میکنیم..
تا تو آرام شوى!
آنقــــدر
مارا نامــــرد “”نخوان”"!
آنقدر
پول و ماشین و ثـــــروتمان را”"نسنج”"!
فقط به ما “”دلت را بده”" تا زمین و زمان را برایت بدوزیم!
فقــــط با ما”"روراست باش”" تا دنیا را به
پایت بریزیم…
دلم خوش کرده ...
اینجا
صدای پـا زیاد می شنوم
امّا هیچکدام تو نیستی!
دلـــــــم
...
خوش کرده خودش را بـه این فکر
که شاید
پابرهنه بیایی
...!!
شبا وقتی که بیداری .. خدا هم با تو بیداره
تا
وقتی که نخوابی تو .. ازت چش ور نمیداره
خدا میبینه حالت رو .. خدا میدونه حست رو
از
اون بالا میاد پایین .. خدا میگیره دسِت رو
خدا میدونه تو قلبت .. چه اندازه تو غم داری
خدا میدونه تو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری
خدا نزدیک فلب توست .. با یک آغوش وا کرده
نذار پلکهاتو روی هم .. اگه قلبت پره درده
خدا رو میشه حسش کرد
.. توی هر حالی که باشی
فقط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراشی
نمیدونم
کدوم حس نشونیتو به من داد - گذار من عاشق به
خونه ی تو افتاد
نمیدونم تو رویات عطر تن
کدوم باد - عکس تو رو دوباره تو خاطره
هام نشون داد
نمیدونم کدوم دست کتاب غصه
رو بست - نگاه من عاشق به چشمای تو
دل بست
نمیدونم کدوم شوق راه گلومو
بسته - خنده به جای گریه روی لبام
نشسته
نیاز هر نگاهم سایه و تکیه
گاهم - برای با تو بودن همیشه چشم
به راهم
بیا تو فصل گلریز از عشق من
مپرهیز - بیا وبا من بهار شو بزن قلب
پاییز
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و
بفهمی چقدر جایت
خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که
لمس ناشدنیست
و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم
را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس
کن این با تو نبودنها را
.
برای عزیزی که عزیزترین عزیز دلم شد
اسمان را پهن می کنی روی نگاهم؛ نمی دانم از سمت کدام ستاره دوستت داشته باشم ....