برای عزیزی که عزیزترین عزیز دلم شد...

برای عزیزی که عزیزترین عزیز دلم شد

اسمان را پهن می کنی روی نگاهم؛ نمی دانم از سمت کدام ستاره دوستت داشته باشم   ....

 

 

برای عزیزی که عزیزترین عزیز دلم شد...

اسمان را پهن می کنی روی نگاهم؛ نمی دانم از سمت کدام ستاره دوستت داشته باشم.از کدامین صدای خاموش مشق شمع بودنم را بنویسم.

روی کدام خیال بنویسم عشق من !!

از روی کدام چها ر شنبه سوری ات بپرم تا قبول کنی ؟!!!

این طور زل نزن به دیوانگی من!!!!من که گفته بودم دیوانه ام.

یک شب یلدا تمام حافظ نگاه تو سر به سر حوصله ام گذاشت تا شاعری را شعر به شعر هوس نکرده باشم...!!

هزار بار هم که برای تو بنویسم؛هزار بار هم که نخوانی؛هزار بار هم که پاره کنی باز هم دفتر من ایینه حرفهای دلم نمی شود!!!

خوب می شناسی مرا....گریه کردن کار دل من نیست؛درست تر اینکه؛ بلد نیستم اشک را بچینم روی خواستنت و خیال کنم خیلی می خواهمت...!همین که اه های من مدام پیر میشود،خودت قدمت عاشقی ام را حدس بزن!!!!

حتی اگر تمام دنیا را بغل کنم باز هم دستهای من جای پای تو را بوسه می زند.

چشمهایت را ببند بگذار خیال کنم چشمهایت مرا خواب می بیند.