---------( * _ * )--------(^ _ ^)-------
---------( * _ * )--------(^ _ ^)-------

---------( * _ * )--------(^ _ ^)-------

چنتا جک

یه روز یه کور وارد آشپزخانه می شه دستش می خوره به رنده می گه این چرت و پرت ها چیه اینجا نوشتن

.

بقیه  در ادامه مطلب    ....... تقدیم عشقم

 


 

 

یه روز یه کور وارد آشپزخانه می شه دستش می خوره به رنده می گه این چرت و پرت ها چیه اینجا نوشتن.

-----------------------------------------------------------

 

چند هزارسال پیش در چنین روزی لرا ها سنگ توالت را اختراع

کردن ! و یکصد سال بعد ایرانی ها با گذاشتن سوراخ آن راکامل کردند !!!

-----------------------------------------------------------

 

 

سریال نرگس خیلی هم نکات آموزنده ای داشت: 1- معنی استراحت مطلق زن باردار را فهمیدیم!! 2- طریقه گوش دادن به صدای قلب جنین را فهمیدیم!! 3- اقتدار پلیس را درک کردیم (فردا صبح که از مرز رد شد، عکسشو به تمام "پلیسهای تهران" میدیم!!) 4- معنی وکیل زبردست را فهمیدیم (هدایت:شما هیچ مدرکی ندارید!!) 5- معنی بچه هشت ماهه به دنیا آمده را فهمیدیم تازه اونم با النگو!! 6- معنی ازدواج موفق را فهمیدیم (احسان : سمانه جان !من خستم می رم خونه تو پیش نرگس بخواب من پیش هدایت

-----------------------------------------------------------

 

یه مرغه به اون یکی مرغه میگه: دیدی بدبخت شدم، تو کیف دخترم پرخروس پیدا کردم. دوستش میگه: اینکه چیزی نیست، من تو کیف دخترم تخم مرغ پیدا کردم

-----------------------------------------------------------

یه روز یه معلم به دانش آموز خود عکس پای یک حیوانی را نشان داد واز او نام حیوان را پرسید . دانش آموز هر چقدر به عکس نگاه کرد نتوانست نامش را بگوید .معلم با عصبانیت به او گفت: اسمت را بگو تا برایت یک صفر بگذارم. دانش آموز کفشهایش را در آورد و به معلم خود گفت: شما هم از روی پای من بگویید اسم من چیست.

-----------------------------------------------------------

 

هر وقت دلت گرفت........ هر وقت بهترین دوستات در حساس ترین لحظات تنهات گذاشتن.........هر وقت خواستی گریه کنی....... فقط به این فکر کن که انرزی هسته ای حق مسلم ماست

-----------------------------------------------------------

آهنگ جدید بنیامین : شرکت..... خلوت ........ دفتر ....... منشی ........خوشکل ..........تنها ........... نمیای ؟... نمیای ؟...... نمی خوای ؟

-----------------------------------------------------------

سردار نقره ای: هدف از جمع آوری ماهواره ها آزار و اذیت مردم نیست بلکه هدف فروش قطعات آن و کمک به مردم ستم دیده ی لبنان .....

-----------------------------------------------------------

 

دختر و پسره داشتن با هم قایم باشک بازی میکردند ، دختره به پسره میگه تو چشم بگذار اونوقت من میرم قایم میشم ، اگه تونستی منو پیدا کنی بغلم کن و بوسم کن ، اگه هم نتونستی منو پیدا کنی من زیر راه پله قایم شدم   خخخخخخخ

-----------------------------------------------------------

پیغام گیره تلفنی یه بچه لات : حاجیتون رفته ددر ، بعد از سوت بلبلی فرمایشتون رو بکنین ، جیک ثانیه جرینگی تیلیف میزنم ، جمال تو عشق در بست ، اززززززززززززززززت زیاد

------------------------------------------------------------

 

ازعلی دایی علت کمر دردش رو می پرسند میگه خودتون هم 90 دقیقه بازی رو سر پا تماشا کنید کمرتون درد می گیره

-----------------------------------------------------------

 

دخترا می رن پیش خدا شکایت که چرا پسرا از اونا دران ولی ما نداریم؟!! ندا میاد که همه اونا مال شماست فقط حمالیش مال پسرهاست!!

-------------------------

یه روز 2 تا هزار پا هم دیگرو بقل میکنن میشن زیپ

 

--------------------------------------------------------------------------------

از گدایی پرسیدند: «چرا گدایی می‌کنی؟» گدا جواب داد: «برای این که پولی به دست بیاورم و محتاج مردم نباشم

 

--------------------------------------------------------------------------------

طبق تفاهم نامه بین وزارت جهاد کشاورزی و سازمان تربیت بدنی قرار شد از این پس کلیه زمینهای ورزشی برای کاشت سیب زمینی در اختیار کشاورزان عزیز قرار گیرد در این تفاهم نامه قید گردیده از علی دایی نیز به عنوان مترسک در این اراضی استفاده گردد

--------------------------------------------------------------------------------

مغزه ترکه رو میشکافن ببینن توش چیه میبینن یه لره نشسته داره فکر میکنه

 

--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی تهران سر کوچه چراغی مامور بود؟ پسر گفت: بله چطور مگه!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم

 

--------------------------------------------------------------------------------

دنیا رو بدون خانمها تصور کنید: بازارها خلوت، پولها اضافه، خیابونها خلوت، شیطون بی کار، مخابرات ورشکسته ، همه میرن بهشت

 

--------------------------------------------------------------------------------

یه روز یه آدمه به یه خانوم سر کوچه متلک میندازه بعد خانومه شاکی میشه میاد خونه به شوهرش میگه آخه غیرتت کجا رفته مرد همین الان یه آقا سر کوچه به من فحش داد شوهرش که رشتی بوده زنجیرشو برمیداره میره سر کوچه به یارو میگه یا همین الان میری خانوم مارو ماچ میکنی از دلش در میاری یا هرچی دیدی از چشم خودت دیدی

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

 

یکی بود یکی نبود....وقتی این یکی بود اون یکی نبود وقتی اون یکی بود این یکی نبود... خلاصه ما هم نفهمیدیم که کی بود و کی نبود امّا فهمیدیم که هیچوقت اون یکی با این یکی نبود

 

--------------------------------------------------------------------------------

دختره میره پیش یه پدر روحانی میگه حاج آقا من اگه دوست پسرم رو بوس کنم چی میشه؟ یارو میگه میری جهنم! دختره میگه اگه شما رو ببوسم چی؟ یارو  میگه : ای شیطون میخوای بری بهشت؟

 

--------------------------------------------------------------------------------

زن از سوسک می ترسه ، سوسک از موش می ترسه موش از گربه می ترسه ، گربه از سگ می ترسه سگ از مرد می ترسه ، مرد هم از زن می ترسه

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

اگر فکر می کنی کسی دوستت نداره .... اگه فکر می کنی زشت هستی .... اگه فکر می کنی همه از تو متنفرن .... خوب حق داری  خخخخخخخخخ

 

--------------------------------------------------------------------------------

ماه به خورشید میگه این آدمها چه بی جنبه اند، خودشون هر شب می افتند رو هم ماچیزی ، نمیگیم،ولی ما سالی یکبار که رو هم می افتیم همه با دوربین نگاهمون میکنند

 

--------------------------------------------------------------------------------

لره با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این جدول بعد از 2 سال حلش کردم. دوستش میگه زیاد نیست 2 سال؟ میگه نه روش نوشته بود 7 تا 10 سال

 --------------------------------------------------------------------------------

 

 پیرمرد عاشق به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم. من
میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم.
پیرزن قبول کرد.

فردا پیرمرد به کافه رفت. دو ساعت از قرار گذشت، ولی پیرزن نیومد.
پیرمرد متعجب و نگران به خونه برگشت.

وقتی وارد خونه شد ، دید پیرزن تو اتاق نشسته و داره گریه میکنه.
متجب ازش پرسید: چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام!!!          خخخخخخخخخخ

 --------------------------------------------------------------------------------

 

دختر تنها ! از تنهایی خسته شده بود از طرفی دوست داشت هر چه زودتر ازدوج کنه برای همین از دوستش خواست راهنمایی اش کنه
دوستش میگه : من هم تنهام ، بیا با هم بریم کوه ، چون شنیدم خیلی از مردهای آماده ازدواج و تنها برای پیدا کردن زن میرن کوه ...
اون دو تا میرن کوه
در بالای یه صخره کوه
جایی که اون دو تا هیچ کسی رو نمی بینن
تصمیم می گیرن داد بزنن
و حرف دلشون رو به کوه بگن :
-
با من ازدواج می کنی ؟
.
.
.
.
و بعدش شنیدن

……
ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟
.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟
.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟
.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
.
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟


یه نگاهی به هم انداختند
لپ هاشون گل انداخته بود چون ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ پذیرفتن ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
در حالی که از صخره پایین می اومدن گفتند نه ما می خواهیم درس بخونیم ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد