قلبی که تنها برای تو می تپد، تو هستی و به من
نفس میدهی ، تو هستی و من جان میدهی ، نمیدانم میدانی وقتی آمدی چه حالی
شدم ، همان لحظه که تو را دیدم از این رو به آن رو شدم ، از تنهایی رها شدم
، وابسته به چشمهای زیبایت شدم نمیدانستم چه کسی بودم ، تا کجا آمده بودم ،
اما اینک میدانم مجنونی بیش نیستم ، مجنونی که عاشق قلب بی ریای تو شده
است ، مجنونی که غرق در دل دریای بیکران قلب مهربان تو شده است
این احساسات تنها احساسیست که در قلب من هست و تنها برای تو هست
میدانم درک میکنی احساسات مرا ای تو که هم احساس با منی